ابوعبدالله حارث بن اسد محاسبی بصریحارث مُحاسِبی، ابوعبداللّه بصری، زاهد، واعظ، محدّث، عارف، فقیه و متکلم قرن سوم است. فهرست مندرجات۱.۱ - پدر محاسبی ۱.۲ - لقب ۲ - فعالیت اجتماعی ۳ - فعالیت علمی ۴ - آرا و اندیشههای محاسبی ۴.۱ - محاسبی و اقتباس از مسیحیت ۴.۲ - مذهب و برخی عقاید کلامی ۴.۲.۱ - مخالفت با مخالفین اهل سنت ۴.۲.۲ - در مورد صفات خدا ۴.۲.۳ - در مورد رؤیت خداوند ۴.۲.۴ - در مورد اهل بیت ۴.۲.۵ - در مورد صحابه ۴.۲.۶ - در مورد فقیهان سنی ۴.۳ - آرای عرفانی و اخلاقی ۴.۳.۱ - کسب مال ۴.۳.۲ - عزلت ۴.۳.۳ - وحدت وجود ۴.۳.۴ - غنا ۴.۳.۵ - ریاضت ۴.۴ - تأثیر بر پیشوایان سنّت و تصوف ۵ - آثار ۵.۱ - کتاب الرعایة لحقوق اللّه ۵.۲ - کتاب التوهّم ۵.۳ - کتاب المسائل فی الزهد ۵.۴ - کتاب مائیة ۵.۵ - الصلاة ۵.۶ - فهم القرآن ۵.۷ - کتاب النصائح ۵.۸ - کتاب المسترشد ۵.۹ - رسالة بدء من اناب الی اللّه ۵.۱۰ - الخلوة و التنقل ۵.۱۱ - کتاب الصبر و الرضا ۵.۱۲ - رسالة فی الاخلاق ۵.۱۳ - اخلاق الحکیم ۵.۱۴ - القصد و الرجوع الیاللّه ۵.۱۵ - مختصرالمعانی ۵.۱۶ - کتاب المسائل فی اعمال القلوب ۵.۱۷ - کتاب الدماء ۵.۱۸ - کتاب العلم ۵.۱۹ - الخصال العشر ۵.۲۰ - المکاسب و الورع و الشبهة ۵.۲۱ - رسالة المحبة ۵.۲۲ - البعث و النشور ۵.۲۳ - معاتبة النفوس ۵.۲۴ - آداب النفوس ۵.۲۵ - وحدة النظام ۵.۲۶ - آثار دیگر ۶ - درباره محاسبی ۶.۱ - انتقادات ۶.۱.۱ - نقل احادیث ضعیف ۶.۲ - مطالعات اخیر ۷ - فهرست منابع ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - مشخصاتوی در بصره متولد شد و در همانجا پرورش یافت. تاریخ تولد وی را حوالی دهه هفتم از قرن دوم و حدودآ در ۱۶۵ هجری ذکر کردهاند. [۱]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۱.
[۲]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۳۱، (قاهره ۱۹۷۳).
برخی او را عَنَزی، منسوب به عَنَزه، از قبایل عدنانی ، دانستهاند. [۳]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۸۰، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۴]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۱.
۱.۱ - پدر محاسبیپدرش، اسد (متوفی ۲۴۳)، ثروتمند بود و بهجای پیروی از مذهب عامه اهل سنّت، از معتزله (قدریه به اصطلاح آن روزگار) پیروی میکرد، [۵]
ابنظفر، انباء نجباء الابناء، ج۱، ص۱۹۷، چاپ ابراهیم یونس، قاهره (۱۹۹۱).
[۶]
ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۲، ص۵۷.
اما اینکه سبکی [۷]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
مدعی شده پدر حارث رافضی ( شیعه ) بوده، ظاهرآ ناشی از تمیز ندادن شیعه و معتزله، به دلیل برخی مشابهتها، بوده است، بهویژه آنکه در آن روزگار در زادگاه حارث (بصره) مذهب معتزله بسیار بیشتر از مذهب شیعه رواج داشته و ثروتمندی پدرش نیز با معتزلی بودن سازگارتر است تا شیعه بودن، زیرا در آن روزگار، معتزله در نهایت اقتدار و شیعه در معرض سرکوب بودند.۱.۲ - لقبلقب محاسبی از آنرو به وی داده شده که به قولی سنگریزههایی داشته که شمار ذکرها را با آن نگاه میداشته [۸]
سمعانی، الانساب، ج۵، ص۲۰۷.
و بنابر قول مشهورتر، عمل محاسبه نفس برای او بسیار مهم بوده و غالبآ به آن میپرداخته است، [۹]
سمعانی، الانساب، ج۵، ص۲۰۷.
[۱۰]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۵، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
چنانکه علاوه بر تأکید فراوان بر این عمل در آثار خود، حتی در نام سه فقره از کتابهای وی نیز واژه « محاسبه » آمده است.محاسبی در نوجوانی با خانواده خود از بصره به بغداد رفت. ۲ - فعالیت اجتماعیبیشتر عمر وی در بغداد سپری شد و در همانجا درگذشت. [۱۱]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸، (قاهره ۱۹۷۳).
در روزهای ورودش به بغداد، این شهر مرکز تلاقی فرهنگهای یونانی ، ایرانی ، عربی و اسلامی بود. محاسبی پس از مواجهه با این فرهنگها و جاذبههای هر کدام و مشاهده اختلافات آنها با یکدیگر، با جد و جهد به کار برخاست و پس از اخذ مواد و عناصری از آنها سرانجام راه و روش اهل سنّت را به گونهای آمیخته با تصوف برگزید و همه کوشش خود را وقف ترویج این روش و مبارزه با مخالفان آن کرد. ۳ - فعالیت علمیحارث محاسبی از یزیدبن هارون و محمدبن کثیر صوفی و کسانی که در طبقه آن دو بودند حدیث روایت کرد و از امام شافعی فقه فراگرفت. وی بیانی روان و شیرین و ممتاز داشت که حتی مخالفان را متأثر میساخت، چنانکه یک بار احمد بن حنبل ، از مخالفان سرسخت حارث، پنهانی در جایی نشست تا سخن وی را بشنود و با شنیدن سخنان وی سخت متأثر شد و گریه کرد. [۱۲]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۰۵.
[۱۳]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۵، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۱۴]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
افراد زیادی از حارث روایت کردهاند. [۱۵]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۶ـ۹۳، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۶]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۹۷ـ۱۰۰، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۷]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۱۱۰، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۸]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۷۵.
[۱۹]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۰۵ـ۱۰۷.
[۲۰]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۵، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۲۱]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۶، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۲۲]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۸۰، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
همچنین حسن مسوحی از مصاحبان سالمند او و جنید بغدادی از مریدان او بودند. جنید پرسشهایی مطرح میکرد و پاسخ میگرفت. [۲۳]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۹، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
بیشتر آنچه ابونعیم از محاسبی نقل کرده به روایت از جنید است. [۲۴]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴ـ۷۶، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۵]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۸۹ـ۹۰، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۲۶]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۹۳ـ۱۰۹، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
احمد بن عاصم انطاکی ، از صوفیان مشهور، و ابوحمزه بزازِ بغدادی هم از مریدان او بودند. [۲۷]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
[۲۸]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۲۳۴، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
حارث بیشتر وقت خود را به تدریس و عبادت و وعظ و تألیف میگذراند و به دلیل توجه به مباحث کلامی و مطالعه مقالات اهل کلام و نگارش کتابهایی در این زمینه، توانایی یافت که حتی در کتابهای عرفانی و اخلاقیاش گونهای تفکر و نظم و ترتیب منطقی را حاکم سازد. [۲۹]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۱۰۳، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
چندی نگذشت که آوازه محاسبی در بغداد پیچید و سپس به همه مناطق جهان اسلام راه یافت. کراماتی نیز به او نسبت دادهاند. [۳۰]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴ـ۷۵، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۳۱]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۷، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۳۲]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۶ـ۲۷۸، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۳۳]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۳۴۱، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
برخی از اهل سنّت، سیره او را مطابق سیره ابوذرِ غفاری دانسته و علت اتخاذ چنین سیرهای را همانندیهای موجود در محیط زندگی وی با محیط ابوذر شمردهاند. [۳۴]
حارث محاسبی، المکاسب، مقدمه عبدالقادر احمد عطا، ص۲۶، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۴ - آرا و اندیشههای محاسبی۴.۱ - محاسبی و اقتباس از مسیحیتبرخی محققان غربی مدعی شدهاند که محاسبی از گرایشهای زاهدانه مسیحیت تأثیر پذیرفته در کتاب الرعایة لحقوق اللّه، از بسیاری منابع یهودی و مسیحی بهره برده است. [۳۵]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، (قاهره ۱۹۷۳).
زکی مبارک مصری [۳۶]
محمد زکی مبارک، التصوف الاسلامی فی الادب و الاخلاق، ج۲، ص۱۷۹، مصر ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
این را هم افزوده که محاسبی گرایش مسیحی داشته و در مواردی به کلام مسیح علیهالسلام استناد کرده است، اما شواهد استواری برای این مدعا وجود ندارد و میتوان گفت که محاسبی اصل روحِ زهد و گرایشهای زاهدانه را از منابع اسلامی ، به ویژه قرآن ، گرفته است.در عین حال، او گاهی برای تبیین و تبلیغ و تأیید آن اصل، از امثال و حکم و تعبیراتی که سابقآ در میان مسیحیان رایج بوده استفاده کرده است. درباره استفاده محاسبی از کلمه « حکیم » و «حکما» نیز باید گفت که این واژهها ریشه در واژه قرآنی حکمت دارند. تأمل در آثار محاسبی، نشان میدهد که مراد وی از واژه حکمت ، همان معنای قرآنی و اسلامی آن است نه آنچه مسیحیان و فیلسوفان گفتهاند. علاوه بر این، سرسختی محاسبی در طرفداری از مذهب اهل سنّت و مخالفت با مذاهب دیگر و انتقادهای شدید او از مسیحیان و گمراه خواندن ایشان، [۳۷]
چاپ عبدالقادر احمد عطا، ص۴۴۰، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت.
هرگونه حسن ظن او را به ایشان نفی میکند، چه رسد به قبول آرای آنان. [۳۸]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۳۹]
محمدبن علی اشکوری، محبوبالقلوب، ج۱، ص۳۱۸، مقاله ۱، چاپ ابراهیم دیباجی و حامد صدقی، تهران ۱۳۷۸ش.
[۴۰]
علیبن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، ج۱، ص۳۱، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
[۴۱]
محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۱۲۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۴۲]
جلالالدین محمدبن محمد مولوی، مثنوی معنوی، ج۱، ص۶۳۶، چاپ رینولد الیننیکلسون، تهران ۱۳۸۲ش.
۴.۲ - مذهب و برخی عقاید کلامیدر روزگار حارث محاسبی باب اجتهاد در میان اهل سنّت مسدود نبود و به تبعیت از یکی از چهار فقیه معروف و وابستگی به فرقه منسوب به آنها الزامی احساس نمیشد. با آنکه او در جرگه اهل سنّت جای داشت، پیرو هیچیک از چهار مذهب معروف نبود و در آرای فقهی خود به قرآن و سنّت و سیره صحابه تکیه میکرد. در میان امامان چهارگانه، مالک را میستود و گاهی نیز در مجلس شافعی حضور مییافت و از او دانش فرامیگرفت. برخی او را بر مذهب شافعی دانستهاند که درست نیست. ابنصلاح [۴۳]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۵، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
گفته است که اگر در فقه ، کلام ، اصول ، قیاس ، زهد ، ورع و معرفت ، در میان اصحاب شافعی فقط محاسبی بود، برای مقابله با مخالفان شافعی بس بود.محاسبی از ابوحنیفه هیچ نامی نبرده و ظاهرآ به دلیل آنکه مذهب وی مبتنی بر رأی و قیاس بوده، نظر مساعدی به او نداشته است. همچنین گفتهاند که چون ابوحنیفه از مدافعان شیعه بوده و به همین دلیل به زندان افتاده و در حبس درگذشته، محاسبی از پرداختن به آرای او پرهیز کرده است. [۴۴]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۱۳۲، (قاهره ۱۹۷۳).
احمد بن حنبل نیز به دلایلی شدیدآ با او مخالف بوده است. [۴۵]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۴.۲.۱ - مخالفت با مخالفین اهل سنتمحاسبی با عامه کسانی که پیرو مذهب اهل سنّت نبودند ( خوارج ، معتزله ، شیعه )، به سختی مخالف بود و این مخالفت را نه تنها در گفتهها و نوشتهها، بلکه در عمل خود آشکار ساخت، چندان که با وجود نیاز شدید، حاضر نشد چیزی از میراث کلان پدر را که معتزلیمذهب بود بگیرد و در آن تصرف نماید، زیرا با تفسیری که از اسلام داشت، آیین پدر را اسلامی نمیدانست و بنابر مذهب اهل سنّت، ارث بردن مسلمان از غیرمسلمان را جایز نمیشمرد. [۴۶]
ابنظفر، انباء نجباء الابناء، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، چاپ ابراهیم یونس، قاهره (۱۹۹۱).
[۴۷]
ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج۲، ص۵۷.
او همچنین به اصرار از پدرش میخواست که به دلیل پیروی از آیینی که به نظر او غیراسلامی بود همسر خود، یعنی مادر محاسبی، را که مسلمان بود طلاق دهد. [۴۸]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۵، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۴۹]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۶، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۵۰]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
محاسبی در آثار خود، از جمله فهمالقرآن، سرسختانه به معتزلیان میتاخت و روش ایشان را، که تفسیر دین به اتکای عقل است، ابطال مینمود. در کتاب فهمالقرآن، که ظاهرآ تنها اثرِ کلامیِ برجای مانده اوست، وی در رد بر معتزله از قرآن کمک گرفته است. [۵۱]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۴، (قاهره ۱۹۷۳).
[۵۲]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۱۷، (قاهره ۱۹۷۳).
۴.۲.۲ - در مورد صفات خدامحاسبی نخستین کسی است که درباره اثبات صفات زائد بر ذات خدا سخن گفته است [۵۳]
محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مناوی، طبقات الصوفیة: الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ج۱، ص۵۸۶، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
ازاینرو، بیشتر متکلمان صفاتیه به او منسوباند. [۵۴]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۵، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
وی اگرچه، مانند احمدبن حنبل، کلاماللّه را غیرمخلوق میدانست، معتقد بود الفاظی که بر زبان ما به عنوان قرآن جاری میشود مخلوق است و احمد این قول را بدعت میشمرد و قویآ تخطئه میکرد. [۵۵]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۱۱۸ـ۱۱۹، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۴.۲.۳ - در مورد رؤیت خداوندمحاسبی [۵۶]
چاپ عبدالقادر احمد عطا، ص۳۸۹، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت.
[۵۷]
حارث محاسبی، التوهم، ص۸۱، رحلةالانسان الی عالمالآخرة، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب).
[۵۸]
حارث محاسبی، التوهم: رحلةالانسان الی عالمالآخرة، ج۱، ص۸۳، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب).
[۵۹]
حارث محاسبی، التوهم: رحلةالانسان الی عالمالآخرة، ج۱، ص۸۶ـ۹۰، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب).
[۶۰]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۵، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۱]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۸۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
درباره رؤیت باری تعالی همان عقیده عامه اهل سنّت را داشت و عقیده منکرانِ «رؤیت خدا با چشم سر در آخرت » را رد میکرد و باتوجه به مفهوم محبت و شوق معتقد بود که این شوق موجب میشود که همه همّ انسان بالمآل متوجه دیدار حق در آخرت باشد.۴.۲.۴ - در مورد اهل بیتاگرچه محاسبی از مدافعان اهل سنّت بوده، اولین حدیثی که در مهمترین کتاب خود، الرعایة، [۶۲]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۲۳، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
نقل کرده از امام باقر علیهالسلام است و در ذکر نَسَب امام نیز پس از نام جد او ( امام حسین علیهالسلام)، بهجای آنکه از پدرش علی علیهالسلام نام ببرد، نوشته است: «ابنفاطمة ابنة النبی». [۶۳]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۷، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۴]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۹۹، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۵]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۱۱۴، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۶]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۱۷۴، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۷]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۲۵۵، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۸]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۲۷۲، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۶۹]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۳۸، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۷۰]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۵۳، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۷۱]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۹۲، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۷۲]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۴۱۷ـ۴۱۸، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۷۳]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۸۱، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۷۴]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۹۴، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۷۵]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۹۷، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
همچنین از علی علیهالسلام، به شیوه شیعیان ، همراه با «علیهالسلام» یاد کرده [۷۶]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۴۱۷ـ۴۱۸، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
و در تخطئه خوارج ، به کلام امام علی علیهالسلام استناد کرده است. [۷۷]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۱۰۸، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
او [۷۸]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۲۳، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
[۷۹]
حارث محاسبی، البعث و النشور، ج۱، ص۳۲، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف.
احادیثی در تقدیس و فضیلت علی، حسن و حسین علیهمالسلام نقل کرده که چندان مقبول اهل سنّت نیست.۴.۲.۵ - در مورد صحابهمحاسبی [۸۰]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۳۱۳، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
در عین آنکه از شیعه ، به دلیل تخطئه برخی از صحابه ، انتقاد کرده اما این حدیث را پذیرفته که در روز رستاخیز ، گروهی از اصحاب پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم از « اصحاب الشمال » هستند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود و به پیامبر اکرم گفته میشود نمیدانی که اینان پس از تو چه کارها کردند، چنان که به طلحه کبر و نخوت را نسبت داده است. [۸۱]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۳۳۶ـ۳۳۷، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
وی همچنین، برخورد تند و خشمگینانه ابوذر را با کعبالاحبار ، که در نظر عثمان و عامه اهل سنّت بسی محترم بود، مقبول میشمرد [۸۲]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۷۸ـ۷۹، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
و ابوذر را، در نپذیرفتن صله از حکام ، تحسین مینمود. [۸۳]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۹۷، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۸۴]
چاپ عبدالقادر احمد عطا، ص۳۷۰، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت.
[۸۵]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۳۳۸، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
۴.۲.۶ - در مورد فقیهان سنیمحاسبی شیوه بسیاری از فقیهان سنّی را، در استفاده از رأی و قیاس و استحسان در استنباط احکام دین ، محکوم کرده و آن را گناه و خذلان و موجب هلاکت عامه بندگان و گمراهی و کفر و منجر به بدعتگذاری دانسته و سخنان و احادیثی نیز در نکوهش اصحاب رأی از پیامبر صلیاللّهعلیهوآله و یاران او نقل کرده است. [۸۶]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۲۹۷ـ۲۹۸، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
وی از نقش علما در صلاح و فساد جامعه آگاه بوده و صلاح و فساد امت را بسته به صلاح و فساد آنها میدانسته است. ۴.۳ - آرای عرفانی و اخلاقیمحاسبی از نخستین کسانی است که برای ترویج اقوال و آرای اهل تصوف، آثار متعددی تألیف کرد و در گفتهها و نوشتههای خود، به گستردگی و با نظم منطقی، به علاج نفس و مداوای بیماریهای دل پرداخت. محاسبی کوشید مکتب صوفیانه خود را بر آموزههای قرآن و سنّت و اقوال و اعمال صحابه مبتنی کند. در آثار او نشانه آشکاری از تصوف فلسفی و شطحیات و مانند اینها دیده نمیشود. وی در سراسر آثارش، بهتصحیح علم و عمل و تزکیه نفس و پالودن آن از آلودگیها دعوت کرده است و خصوصآ در کتاب الرعایة لحقوق اللّه و کتاب التوهم: رحلة الانسان الی عالم الآخرة، قطعات و جملاتی دارد که در تصویرگری و جزالت لفظ کمنظیر است. همانطور که گفته شد، حارث محاسبی بر محاسبه نفس تأکید بسیار داشت. گفتنی است که قبل از وی هم کسانی، از جمله حسن بصری و میمونبن مهران، به محاسبه توجه کرده بودند. [۸۷]
چاپ عبدالقادر احمد عطا، ص۴۵ـ۵۲، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت.
[۸۸]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۲، ص۱۴۶، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۸۹]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۲، ص۱۵۷، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
محاسبی اصل تقوا را محاسبه نفس و اصل محاسبه نفس را خوف و رجا دانسته است. [۹۰]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۸۲، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
[۹۱]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، ج۱، ص۴۶، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۹۲]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، ج۱، ص۴۸، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۹۳]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، ج۱، ص۱۱۰، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
بنابر گزارش هجویری ، [۹۴]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۲۶۷، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
فرقه محاسبیه منسوب به اوست.محاسبی از کسانی نبود که استغراق در توحید و عوالم روحانی و معنوی، او را از توجه به ضرورت مقابله با ستمها و تباهیها و خدمت به مردم بازدارد. [۹۵]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۴۴۹ـ۴۵۰، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
شیوه او در آثار و گفتگوهایش، با تأسی به قرآن، مبتنی بر ترغیب و ترهیب (امیدوار ساختن و بیم دادن) بود. [۹۶]
حارث محاسبی، التوهم: رحلةالانسان الی عالمالآخرة، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب).
محاسبی نخستین کسی است که، برخلاف مشایخ عراق ، رضا را از جمله احوال برشمرده است نه از مقامات. عارفان خراسان این قول را از او گرفتند. او رضا را از مواهب الهی و نتیجه محبت دانسته است نه از مکاسبِ بنده . [۹۷]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۲۷۲ـ۲۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
هجویری [۹۸]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۲۷۲ـ۲۷۳، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
درباره رضا، پارهای از آرای محاسبی را پسندیده و بر صحت آنها دلیل آورده است.حارث محاسبی بر تفویض همه امور به خدا و توکل بر او تأکید بسیار داشت ولی آن را مانع و منافیِ کوشش برای طلب روزی نمیدانست. ۴.۳.۱ - کسب مالاو از کسانی که به عنوان زهد یا توکل و عبادت ، کوشش در راه کسب مال را تخطئه میکردند انتقاد میکرد و برخلاف ایشان، به تکالیفی که لازمه ادای آنها کسب مال است عنایت فراوان داشت [۹۹]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۴۴، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۰۰]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۴۷ـ۵۲، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۰۱]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۵۸ـ ۵۹، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۰۲]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۶۱، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
بلخی، ص۶۳ـ۶۶؛. [۱۰۳]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۴۵۲ـ۴۵۳، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
[۱۰۴]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۲۸۸، (قاهره ۱۹۷۳).
۴.۳.۲ - عزلتمکتب محاسبی مبتنی بر گوشهنشینی نبود. وی میکوشید شاگردش جنید را، که دستکم در بخشی از زندگی تمایل به عزلت داشت، به ترک عزلت وادارد. [۱۰۵]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
او [۱۰۶]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۳۳۷، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
صوفیانی را که با پوشیدن لباس ویژه، خود را بزرگتر از دیگران میدانستند نکوهش میکرد.۴.۳.۳ - وحدت وجودحارث محاسبی از صوفیان معروفی است که در آثارش نشانی از اعتقاد به وحدت وجود نمیبینیم، و حتی بسیاری از نوشتههای او با این عقیده در تضاد است، هرچند که لامنس در کتاب الاسلام، به او و برخی دیگر از صوفیان، پیروی از اندیشه وحدت وجود را نسبت داده است. [۱۰۷]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۳۲۲، (قاهره ۱۹۷۳).
به نوشته ابوریان [۱۰۸]
محمدعلی ابوریان، اصولالفلسفة الاشراقیة عند شهابالدین السهروردی، ج۱، ص۳۴ و پانویس ۱، قاهره ۱۹۵۹.
حارث نخستین کسی است که تصریح کرده چون تصفیه نفس موجب رهایی از وابستگیهای دنیوی میشود، پس بر سالک است که به مرتبه اشراق نایل شود و از آنجا به حیات وحدت در خدا روی بیاورد.۴.۳.۴ - غناحارث محاسبی [۱۰۹]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، ج۱، ص۱۲۱، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
غِنا را حرام میدانست، اما از پارهای گزارشها برمیآید که او با همه تصلّبش در تشرع ، اهل ذوق و تواجد هم بوده است. [۱۱۰]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۷، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
خود او نیز گاهی سرودههایی درباره حب و شوق به زبان میراند. [۱۱۱]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۰۶.
او برای عقل ارج بسیاری قائل بود و علاوه بر رساله مستقلی که به نام مائیة (ماهیة) العقل و معناه و اختلاف الناس فیه نوشته، در آثار دیگر خود بارها به آن پرداخته، از جمله در النصائح [۱۱۲]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۱، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
بابی را به شرافت عقل اختصاص داده است. [۱۱۳]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۱۱۴]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۸۱ـ۲۸۲، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
۴.۳.۵ - ریاضتحارث لازمه سلوک معنوی را مبارزه با نیازهای طبیعی بدن نمیدانست و ریاضت را فقط در محدودهای جایز میشمرد که عقل و شرع روا دانسته است؛ ازاینرو، تحمل هرگونه گرسنگی و تشنگی را جز در عبادت روزه تخطئه میکرد، زیرا این امر نه واجب است نه مستحب مگر آنکه کسی گرسنگی بکشد تا غذایش را به نیازمند دیگری بدهد. [۱۱۵]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۲۹۶، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
[۱۱۶]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۱۰۴، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
وی از جمله مشایخی بود که غَنا را برتر از فقر میدانستند، زیرا غنا صفت حق تعالی است و فقر بر او روا نیست. [۱۱۷]
علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، ج۱، ص۳۲، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش.
در عین حال، او جمع مال و ثروت به مقدار زیاد را درست نمیدانست، چنانکه با همه احترام به صحابه و نخستین پیشوایان سنّی، از ثروت کلان عبدالرحمانبن عوف با لحنی خشن و تهاجمی یاد کرده و به این وسیله فهمانده است که عذر علمای ثروتاندوز درباره تشبه آنان به عبدالرحمان بن عوف ، در خور پذیرش نیست. [۱۱۸]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۷۶ـ۸۰، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۱۱۹]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۷۱، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۰]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۲۴۹، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۱۲۱]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۴۷ـ۵۳، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۲]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۳]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۵۸ـ ۵۹، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۴]
حارث محاسبی، المکاسب، ج۱، ص۶۱ـ۶۷، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۱۲۵]
چاپ عبدالحلیم محمود، ص۴۵۲ـ ۴۵۳، حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره.
[۱۲۶]
محمد زکی مبارک، التصوف الاسلامی فی الادب و الاخلاق، ج۲، ص۱۷۷ـ۱۷۹، مصر ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
۴.۴ - تأثیر بر پیشوایان سنّت و تصوفمکتب و آثار محاسبی پس از او پایدار ماند و در پیشوایان سنّت و تصوف مؤثر افتاد، چنانکه عبدالقاهر بغدادی [۱۲۷]
عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، ج۱، ص۳۰۸ـ۳۰۹، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
گفته است اتکای متکلمان و فقیهان و صوفیان اصحاب ما بر کتابهایی است که حارث در کلام و فقه و حدیث نوشته است.از جمله صوفیان تحت تأثیر او، این اشخاص بودهاند: ابوسعید خراز، بهویژه در کتاب الصدق؛ [۱۲۸]
محبوبالقلوب، مقاله ۱، چاپ ابراهیم دیباجی و حامد صدقی، تهران ۱۳۷۸ش.
مصطفیبن کمالالدین بکری، خصوصآ در کتاب العرائس القدسیة المفصحة عن الدسائس النفسیة؛ شیخعربیبن احمد درقاوی، خاصه در رساله شور الهدایة؛ ابوزید دبوسی در کتاب الامد الاقصی؛ و ابوطالب مکی در کتاب قوت القلوب.اما بیش از همه، امام محمد غزالی تحت تأثیر محاسبی بوده که به تصریح خود، معارف صوفیه را با مطالعه آثار محاسبی و ابوطالبِ مکّی فراگرفته و محتویات آثار محاسبی را در کتاب معروف خود، احیاء علومالدین، جای داده است. [۱۲۹]
حارث محاسبی، مقدمه محمد عثمان خشت، ص۲۲، التوهم: رحلةالانسان الی عالمالآخرة، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب).
[۱۳۰]
رینولد الین نیکلسون، تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا، ج۱، ص۷۷، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ش.
المنقذ من الضلال غزالی، با نوشته حارث محاسبی در همین باب در مقدمه کتاب الوصایا [۱۳۱]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۵۹ـ۶۴، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
مشابهتی چشمگیر دارد، حتی میتوان گفت به احتمال بسیار، این دو شخصیت افزون بر مشترکات فرهنگی و تأثیرپذیریشان از یکدیگر، در زندگی و احوال روحیشان و همچنین از حیث چگونگی برخورد اهل سنّت با ایشان، مشابهتهای شایان توجهی داشتهاند، چنانکه محاسبی در برابر عقلگرایانِ معتزلی به دفاع از سنّت قیام کرد ولی عمل او را سنّتگرایانی که عرضه معتقدات معتزله را، حتی با هدف رد آنها، جایز نمیدانستند، ناروا شناختند. [۱۳۲]
جلالالدین همائی، غزالینامه، ج۱، ص۱۸۷ـ۱۸۹، تهران (۱۳۴۲ش).
[۱۳۳]
جلالالدین همائی، غزالینامه، ج۱، ص۱۹۳، تهران (۱۳۴۲ش).
[۱۳۴]
جلالالدین همائی، غزالینامه، ج۱، ص۳۸۰ـ۳۸۱، تهران (۱۳۴۲ش).
همچنین است حملات سنّتگرایان ضد تصوف در میان اهل سنّت به محاسبی و غزالی، به دلیل گرایشهای صوفیانه آن دو. به هر حال بزرگترین شاگرد مکتب محاسبی، غزالی بوده که زندگینامه و احوال و آثار وی را مطالعه کرده و از مخالفت احمد بن حنبل با وی گزارش داده و در احیاءالعلوم بسیاری از آرا و نصوص مربوط به متصوفه را از کتاب او نقل کرده و تقریبآ تمامی مطالب کتاب الرعایة محاسبی را در احیاءالعلوم جای داده است. باتوجه به اینکه محتوای بسیاری از کتابهایی که پس از احیاءالعلوم در اخلاق نگارش یافته برگرفته از آن کتاب است، نفوذ غیرمستقیم آثار و افکار محاسبی را بر آن کتابها میتوان دریافت. به نظر غزالی، محاسبی در علم معاملت بهترینِ امت اسلام است و او بر تمام کسانی که در عیوب نفس و آفات اعمال و اعماق عبادات به سخن پرداختند حق تقدم دارد. [۱۳۵]
محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مناوی، طبقات الصوفیة: الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ج۱، قسم ۲، ص۵۸۶، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹.
۵ - آثاربه گزارش سبکی، [۱۳۶]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۶، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
شمار آثار محاسبی به دویست عنوان میرسد.پارهای از این آثار به درخواست دیگران نوشته شده است. بیشتر آنها درباره زهد و سلوک و تصوف ، پارهای در فقه و احکام و بقیه در اصول دین و رد بر فرقههایی همچون معتزله و قدریه است و هماهنگ با حرکتی که در عصر وی، بهویژه برضد معتزله، جریان داشته تألیف شده است. آثار وی، خصوصآ آنهایی که درباره تزکیه نفس و مبانی تصوفاند، از منابعی به شمار میروند که بیشتر، بلکه همه کسانی که در آن باب به تصنیف پرداختهاند، از آنها بهره بردهاند. در آثار او، مباحث غالبآ به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده است. [۱۳۷]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۴، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۳۸]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۶ـ۲۰۷، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
آثار محاسبی، که نسخهها یا نام آنها به جا مانده است، عبارتاند از: ۵.۱ - کتاب الرعایة لحقوق اللّهکتاب الرعایة لحقوق اللّه و القیام بها، مهمترین و مفصّلترین اثر محاسبی است. درباره آن گفتهاند که اگر از محاسبی فقط همین کتاب برجا میماند، برای دلالت بر عظمت وی بس بود، زیرا پارهای دیگر از آثار وی، همچون التوهم، الزهد، المکاسب و بدءمن اناب الی اللّه، با آن پیوند استواری دارد و محتویات دو کتاب دیگرش، المسائل فی اعمال القلوب و آداب النفوس، را نیز با تفصیلی منظمتر و بیانی کاملتر در آن میتوان یافت. همچنین جوهره آرائی را که در کتاب دیگر او، الوصایا، آمده است، با تأکید بیشتر بر تحدید و ترتیب معانی، در الرعایة میتوان ملاحظه کرد. به کوتاه سخن، جایگاهی را که محاسبی در دانشهای دینی و علم اخلاق و شناخت دقایق روح انسانی و کشف اسرار آن و درمان آن داشته است، تنها با مطالعه الرعایة میتوان دریافت. هدف محاسبی از تألیف این کتاب، روشن نمودن این نکته بوده است که انسان برای پیروی از اراده خدا و اجرای آن، چه باید بکند. بیشترین اهتمام در کتاب الرعایة، شناخت نهفتهها و اسرار قلبهاست و با اینکه پس از محاسبی بزرگانی همچون غزالی در احیاءالعلوم و ابوطالب مکی در قوتالقلوب نیز به این موضوع پرداختهاند اما ــچنانکه ماسینیون تصریح کرده است ــ هیچیک در شناخت تسلسل احوال نفس و تحلیلهای نفسی و در شیوه علمالنفس تجربی به محاسبی نرسیدهاند. [۱۳۹]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۲۱، (قاهره ۱۹۷۳).
بروکلمان [۱۴۰]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۲.
این کتاب را زیباترین اثری دانسته است که مسلمانان درباره حیات باطنی انسان نوشتهاند.الرعایة را نخستین بار مارگارت اسمیت در ۱۳۱۹ش/۱۹۴۰ در لندن منتشر کرد که در ۱۳۴۵ش/۱۹۶۶ نیز چاپ افست شد. در ۱۳۲۶ش/۱۹۴۷ چاپ دیگری از آن انجام گرفت. بار دیگر نیز با مقدمه عبدالحلیم محمود در قاهره به چاپ رسید. در ۱۳۴۹ش/۱۹۷۰ هم، با تحقیق عبدالقادر احمد عطا و مقدمه عبدالحلیم محمود، دوباره در قاهره چاپ شد. چاپ دیگری از آن با مقدمه عبدالقادر احمد عطا در بیروت انجام گرفته که مشتمل است بر حواشی و فهرستی از احادیث کتاب. ۵.۲ - کتاب التوهّمکتاب التوهّم، درباره سفر آدمی به عالم دیگر و چگونگی آن. شاید در جهان اسلام ، این نخستین اثر مستقلی باشد که در این باره نگارش یافته است. پس از آن، و شاید با تقلید از سبک آن، این موضوع را با اهداف و دیدگاههای گوناگون، کسانی همچون ابوالعلاء معرّی، غزالی و ابنعربی، در آثارشان مورد توجه قرار دادند. محاسبی در این کتاب، به نقل آیات و روایاتی راجع به آخرت بسنده نکرده، بلکه با استفاده از قوه خیال خود و بر پایه آن، آدمی را از مراحلی عبور داده است که از هنگام مرگ تا ورود به دوزخ یا بهشت باید آنها را طی کند. وی مراحل و حوادث مربوط به هریک را بهروشنی تصویر کرده و در نهایت، این سیر و سفر روحانی را با وصول به مشهدالصفا (مشهد ذات الهی)، که تکامل و سعادت در آن است، خاتمه داده است. کتاب التوهّم، علاوه بر جنبه دینی، بهلحاظ ادبی نیز در خور توجه است. چون در این کتاب بارها کلمه «تَوَهَّم...» (خیال کن که...) تکرار شده است، آن را کتاب التوهّم نامیدهاند. این کتاب ، نخست با تحقیق و اهتمام آربری و با مقدمه انگلیسی از وی و مقدمه عربی از احمد امین، در ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷ در قاهره چاپ شد. بار دیگر هم، با کیفیت مطلوبتر، با تصحیح و مقدمه محمد عثمان خُشت در ۱۳۲۱ش/۱۹۴۸ در قاهره منتشر گردید. ۵.۳ - کتاب المسائل فی الزهدکتاب المسائل فی الزهد و غیره. عبدالقادر احمد عطا آن را با مقدمه و تعلیقات خود در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹، همراه با کتاب مائیه (هاهیة) العقل و معناه و اختلافالناس فیه، در قاهره چاپ کرده است. ۵.۴ - کتاب مائیةکتاب مائیة (ماهیة) العقل و معناه و اختلاف الناس فیه، درباره جوهر عقل و تشریح ماهیت و وظایف و فواید آن. این اثر را حسین قوتلی، به پیوست کتاب فهمالقرآن محاسبی، در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹ در لیدن چاپ کرد و در ۱۳۵۰ش/۱۹۷۱ نیز در بیروت منتشر شد. [۱۴۱]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۲۷ـ۲۸، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۴۲]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸۲، (قاهره ۱۹۷۳).
۵.۵ - الصلاةالصلاة، شاید همان باشد که در پارهای منابع کتاب فهم الصلاة معرفی شده است. محمد عثمان خشت آن را با عنوان العبادة من منظورٍ خارجی چاپ کرده است. همچنین در مجموعهای از رسائل محاسبی، که عبدالقادر احمد عطا در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ با عنوان الوصایا منتشر کرده، رسالهای با عنوان فهم الصلاة هست که ظاهرآ همین کتاب است. ۵.۶ - فهم القرآنفهم القرآن مذکور در رقم ۴. ۵.۷ - کتاب النصائحکتاب النصائح (او الوصایا) الدینیة و النفحات القدسیة لنفع جمیع البریة. این کتاب با تحقیق عبدالقادر احمد عطا یک بار در ۱۳۴۳ش/۱۳۸۴ در قاهره و بار دیگر در ضمن مجموعهای به نام الوصایا، با تعلیقات و مقدمه همو در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ در بیروت منتشر شده است. ۵.۸ - کتاب المسترشدکتاب المسترشد یا رسالة المسترشدین، مشتمل بر مجموعهای از اندرزها، با استفاده از قرآن و احادیث نبوی و علوی و اقوال بزرگان. این اثر ظاهرآ همان است که از آن با نام رسالةالارشاد یاد کردهاند. کتاب المسترشد با تحقیق و تصحیح و تعلیقات عبدالفتاح ابوغدّه، در ۱۳۴۲ش/۱۹۶۴ در حلب و بار دیگر در ۱۳۵۰ش/۱۹۷۱ و برای پنجمین بار در ۱۳۶۸ش/۱۴۰۹ در قاهره به چاپ رسید. علی ارسلان آن را به ترکی جدید ترجمه و در استانبول چاپ کرده است. ۵.۹ - رسالة بدء من اناب الی اللّهرسالة بدء من اناب الی اللّه تعالی. از این اثر، همانند کتاب الرعایة، شناخت دقیق محاسبی درباره نهفتههای روح آدمی فهمیده میشود. هلموت ریتر در ۱۳۱۴ش/۱۹۳۵ آن را به مناسبت نوزدهمین همایش خاورشناسان، که در رم برگزار شد، منتشر کرد و عبدالفتاح ابوغدّه نیز آن را در ضمن مجموعهای از آثار محاسبی در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ منتشر ساخت. ۵.۱۰ - الخلوة و التنقلالخلوة و التنقل/ التبتل فی العبادة و درجات العابدین. متن این اثر را پدر اغناطیوس عبده، خلیفه مسیحی، در ۱۳۳۳ـ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۵ در ضمن مجلد ۴۸ و ۴۹ مجله مشرق منتشر کرد. ۵.۱۱ - کتاب الصبر و الرضاکتاب الصبر و الرضا، درباره مبادی زهد ، شکیبایی در انجام دادن وظایف الهی و خضوع تام در برابر اراده خدا. از این اثر چیزی در دست نیست، جز سه برگ آخر آنکه در سال ۶۱۲ رونویسی شده و به صورت نسخه خطی در بانکیپور هند موجود است و اوتو اسپیس آن را در مجلد ششمِ مجله آلمانی اسلامیکا در ۱۳۱۳ش/۱۹۳۴ منتشر کرده است. ظاهرآ، این همان است که در پارهای منابع با نام کتابالرضا معرفی شده است. [۱۴۳]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۲۳، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۴۴]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۷۸، (قاهره ۱۹۷۳).
[۱۴۵]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۲.
۵.۱۲ - رسالة فی الاخلاقرسالة فی الاخلاق، که نسخه خطی آن در مجموعه شهید علیپاشا در کتابخانه سلیمانیه استانبول موجود است. [۱۴۶]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۵، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۴۷]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۳.
۵.۱۳ - اخلاق الحکیماخلاق الحکیم، که گویا غیر از رسالة فی الاخلاق است. در پارهای دیگر از آثار محاسبی، همچون کتاب المسائل فی اعمال القلوب، ذکر آن آمده است و ظاهرآ نسخهای از آن در دست نیست. [۱۴۸]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۵، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
۵.۱۴ - القصد و الرجوع الیاللّهالقصد و الرجوع الیاللّه، محاسبی این اثر را در پاسخ به پرسشهای یکی از اصحابش، ابوجعفر احمد/ محمدبن یعقوب فرجی، نگاشته است [۱۴۹]
حارث محاسبی، کتابالقصد، ص۹۳ـ ۱۰۸، چاپ شوقیه اینالجیق، در معارف، دوره ۸، ش۲ (مردادـآبان ۱۳۷۰).
این اثر با تصحیح و مقدمه عبدالقادر احمد عطا یک بار در ۱۳۵۹ش/۱۹۸۰ در قاهره و بار دیگر در ۳۴ باب در ضمن الوصایا در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ در بیروت توسط همو منتشر شده است. از مقدمه شوقیه اینالجق بر متن رساله، که در آنکارا چاپ و ترجمه آن در مجله معارف منتشر شدهاست، معلوممیشود که نسخه مأخذ آن چاپ، ناقص بوده چون نسخه اینالجق مشتمل بر ۵۴ باب است. ۵.۱۵ - مختصرالمعانیمختصرالمعانی، که حسنی ایدن رساله دکتری خود، از دانشکده ادبیات دانشگاه آنکارا، را درباره آن نوشته است. [۱۵۰]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۴، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
۵.۱۶ - کتاب المسائل فی اعمال القلوبکتاب المسائل فی اعمال القلوب و الجوارح، که به شیوه علمی ـ تحلیلی نوشته شده است، ولی در میان مسائل آن، وحدت موضوعی نیست. این کتاب با مقدمه عبدالقادر احمد عطا ، همراه با کتاب دیگر محاسبی (المسائل فی الزهد، المکاسب، العقل)، در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹ در قاهره منتشر شد. ۵.۱۷ - کتاب الدماءکتاب الدماء، که ظاهرآ همان کتاب الکف عما شجر بین الصحابة است، در منع از گفتگو درباره کشمکشهای میان صحابه و خونریزیهایی که در پی داشته است و در تبرئه صحابه از آنچه معتزله با استناد به آن کشمکشها درباره ایشان میگفتند. اهل سنّت برای توجیه آن کشمکشها از همین کتاب سود جستهاند. [۱۵۱]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۰۵.
[۱۵۲]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۶، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۵۳]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۷۴ـ۷۵، (قاهره ۱۹۷۳).
[۱۵۴]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸۷ـ۸۸، (قاهره ۱۹۷۳).
به نوشته بروکلمان ، [۱۵۵]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۳.
در این کتاب اشارات فراوانی به انجیل و برخی انجیلهای غیرمعتبر نزد مسیحیان وجود دارد.۵.۱۸ - کتاب العلماین کتاب با تصحیح و مقدمه محمد عابد مزالی در ۱۳۵۴ش/۱۹۷۵ در الجزایر منتشر شده است. کتابالعلم نه فقط مرحله مهمی از زندگی محاسبی را ارائه میکند، بلکه همچنین مرحلهای از مراحل تفکر اسلامی را در آغاز سده سوم ــبا نگاهی دقیق و تحلیلی عمیق و نظری دوربین و حکمتی رسا که محاسبی همه آنها را از نفوس معاصرانش استنباط کرده است ــ نشان میدهد. [۱۵۶]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۷۲، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
محاسبی در این کتاب کسانی راکه به علم ظاهری بسنده کرده و از علم مکاشفه غافلاند، نکوهش کرده است. هدف این نکوهشها را احمدبن حنبل، فقیه ظاهرگرای اهل سنّت، دانستهاند. [۱۵۷]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۵۸ـ۵۹، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
به نظر عبدالحلیم محمود، [۱۵۸]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸۶، (قاهره ۱۹۷۳).
کتاب العلم همان کتاب المعرفة است.در عین حال، خود او تصریح کرده که کتاب المعرفة نام اثر دیگری از محاسبی است. ۵.۱۹ - الخصال العشرالخصال العشر التی جرّبها اهل المحاسبة (ده خصلتی که اهل محاسبه آزمودهاند. [۱۵۹]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۰، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۶۰]
حارث محاسبی، الوصایا، مقدمه عبدالقادر احمد عطا، ص۳۸، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۱۶۱]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸۵ـ۸۶، (قاهره ۱۹۷۳).
۵.۲۰ - المکاسب و الورع و الشبهةالمکاسب و الورع و الشبهة، که یک بار با مقدمه و تعلیقات عبدالقادر احمد عطا همراه کتاب المسائل فی اعمال القلوب، در ۱۳۴۸ش/۱۹۶۹ در قاهره و بار دیگر در ۱۳۶۶ش/۱۴۰۷ در بیروت منتشر شده است. این کتاب با تحقیق محمد عثمان خشت نیز به چاپ رسیده است. ۵.۲۱ - رسالة المحبةرسالة المحبة، که گویا نخستین اثر مستقلی است که صوفیان مسلمان درباره محبت نوشتهاند. ظاهرآ نسخهای از آن موجود نیست، ولی شاید تمام یا بخشهایی از آن در حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی [۱۶۲]
ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۱۰، ص۷۶ـ۸۰، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
آمده باشد.۵.۲۲ - البعث و النشورالبعث و النشور، این کتاب با تصحیح و حواشی محمد عیسی رضوان (از علمای الازهر) در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ در بیروت منتشر شده است. ۵.۲۳ - معاتبة النفوسمعاتبة النفوس/ النفس، که به پیوست کتاب البعث و النشور از حارث محاسبی و به تصحیح و حواشی محمد عیسی رضوان، در ۱۳۶۵ش/۱۴۰۶ در بیروت بهچاپ رسیده است. ۵.۲۴ - آداب النفوسآداب النفوس/ النفس، که با توضیحات و مقدمه عبدالقادر احمد عطا در ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴ در بیروت منتشر شده است. ۵.۲۵ - وحدة النظاموحدة النظام و وحدانیة اللّه، که عبدالقادر احمد عطا آن را فراهم آورده و در ضمن مجموعه ثلاث رسائل فی عقیدة المسلم در ۱۳۷۶ش/۱۹۹۷ در قاهره منتشر کرده است و شاید یکی از همان سه اثری باشد که در فهرست کتابهای محاسبی از آنها با عنوان رسالة فی التوحید، فصل من کتاب العظمة و الدلالة فی الوحدانیة نام بردهاند. ۵.۲۶ - آثار دیگراشپنگلر کتاب دواء داءالقلوب را، به اشتباه، به محاسبی نسبت داده است. [۱۶۳]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۳۸، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
رسالة فی التوحید نیز منسوب به محاسبی است. مزالی در مقدمه کتابالعلم حارث محاسبی [۱۶۴]
حارث محاسبی، کتاب العلم، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
گفته است که این رساله از آنِ محاسبی نیست و قطعهای از آن در کتابخانه ملی تونس موجود است. [۱۶۵]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۲ـ ۳۵۳.
[۱۶۶]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۱۹ـ۲۲، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۶۷]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۲۹ـ۳۶، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۶۸]
حارث محاسبی، الوصایا، مقدمه عبدالقادر احمد عطا، ص۳۸ـ ۳۹، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۱۶۹]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۸۵ـ۸۷، (قاهره ۱۹۷۳).
گفتنی است که عبدالجبار عبدالرحمان [۱۷۰]
عبدالجبار عبدالرحمان، ذخائر التراث العربی الاسلامی، ج۲، ص۸۱۴ـ ۸۱۶، بصره ۱۴۰۱ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
چهارده اثر از آثار حارث را معرفی کرده است.۶ - درباره محاسبی۶.۱ - انتقاداتمعاصران محاسبی ــکه علم را فقط نقل سند و متن حدیث میدانستند، نه گفتگو درباره معانی آن ــ از او بهسختی انتقاد ، و علمای اهل سنّت نیز به وی اعتراضات شدید کردند، زیرا از یک سو، در عرضه دین شیوهای غیر از روش آنان که مبتنی بر تقلید و پیرویِ صرف از ظواهر کلمات آیات و احادیث بود، داشت؛ وی سخنانی میگفت که عین آنها در آیات و روایات نبود و از بصیرت باطنی و بینش درونیاش الهام میگرفت. [۱۷۱]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۸ـ ۲۱۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
از سوی دیگر، اشتغال به اقوال و آرای متکلمان و استفاده از شیوه آنان ( بحث و استدلال ) را برای رد و نقد مخالفان سنّت نه فقط جایز ، بلکه لازم میشمرد. بعدها اشعریان ــکه بیشترین پیروان را در میان اهل سنّت داشتندــ همین شیوه را پذیرفتند و از آن تبعیت کردند. از جمله معترضان محاسبی، ابوزرعه رازی (متوفی ۲۸۱)، محدّث معروف سنّی، بود که نوشتههای محاسبی را در باب خطرها و وسوسههای نفس، «کتب بدعت و ضلالت» خواند و دیگران را از خواندن آنها برحذر داشت. [۱۷۲]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۱۰.
[۱۷۳]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۸ـ ۲۰۹، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
احمدبن حنبل به دلیل اشتغال محاسبی به مقالات اهل کلام ، ولو با هدف رد آرای معتزله ، و به این سبب که محاسبی گفته بود تکلم خدا با صوت نیست، از او دوری گزید و او را بدعتگذار شمرد و مردم را از وی برحذر داشت و حتی مدعی شد که توبه محاسبی پذیرفته نیست [۱۷۴]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۱۷۵]
عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۲۷۶، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
و کار به آنجا رسید که محاسبی نه تنها ناگزیر به ترک تدریس شد، بلکه با تعصب پیروان احمد بن حنبل ، به کوفه گریخت و تا اواخر عمر نتوانست به بغداد بازگردد و وقتی هم برگشت در خانهای پنهان شد تا اینکه در همانجا درگذشت و جز چهار تن هیچکس در نماز جنازه او حضور نیافت [۱۷۶]
خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۹، ص۱۱۰.
[۱۷۷]
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[۱۷۸]
بروکلمان، ج۱، ص۳۵۱ـ۳۵۲.
و ازاینرو، از بیشتر کتابهای کلامی او جز نامی برجای نماند.۶.۱.۱ - نقل احادیث ضعیفاِشکال دیگری که از محاسبی گرفتهاند، نقل احادیث ضعیف، اعتماد به آنها و مبتنی کردن اصول بر آنهاست، [۱۷۹]
ابنعربی مالکی، عارضة الاحوذی بشرح صحیح الترمذی، ج۵، ص۲۰۱ـ۲۰۲، ج۵، (بیروت) : دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
ولی حقیقت این است که اولا، معیار کاملا مشخصی برای تعیین احادیث ضعیف و ساختگی در میان اهل سنّت وجود نداشت.چه بسا برخی از آنان حدیثی را ضعیف و ساختگی و دیگران آن را معتبر و درخور استناد میپنداشتند. ثانیآ، استفاده محاسبی از احادیث ضعیف غالبآ در مقام موعظه و تأیید خصالی همچون ورع بوده است نه اثبات و استنباط احکام الهی و شناخت حلال و حرام . این مطلب را غالب علمای سنّی پذیرفتهاند. گفتنی است که آسانگیری محاسبی در نقل احادیث ضعیف، از او به دیگر کسانی که به نگارش متون عرفانی پرداختند، از جمله ابوطالب مکی و امام غزالی ، سرایت کرد. [۱۸۰]
حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، مقدمه عبدالفتاح ابوغدّه، ص۲۵ـ۲۶، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۶.۲ - مطالعات اخیردر دوران اخیر، کسی که در میان عربها نماینده راستین مکتب محاسبی شناخته شد، شیخ عبدالواحد یحیی بود که در آغاز نیمه دوم قرن چهاردهم درگذشت. [۱۸۱]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۶، (قاهره ۱۹۷۳).
عبدالقادر احمد عطا نیز بیشترین تلاش را برای تصحیح و نشر آثار محاسبی کرد و دستکم ده اثر مهم او را تصحیح و منتشر نمود، اما آنچه وی درباره محاسبی نوشته، مشحون از خطاهای فاحش است. [۱۸۲]
حارث محاسبی، الوصایا، ج۱، ص۱۷، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب.
[۱۸۳]
حارث محاسبی، آدابالنفوس، مقدمه، ص۵، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴الف.
[۱۸۴]
حارث محاسبی، آدابالنفوس، مقدمه، ص۲۱، مقدمه، ص۲۱، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴الف.
[۱۸۵]
حارث محاسبی، المکاسب، مقدمه، ص۷، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
در میان مستشرقان، لویی ماسینیون برای شناساندن حارث محاسبی کوشش بسیار کرده [۱۸۶]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۷۰، (قاهره ۱۹۷۳).
و در دو کتاب خود، مصایب حلاج و تحقیق در مبادی اصطلاحات عرفان اسلامی ، به وی پرداخته است.مارگارت اسمیت نیز کتابی درباره محاسبی تألیف و در ۱۳۱۴ش/۱۹۳۵ منتشر کرد. وی به منابع مهمی درباره محاسبی دست یافته که راه را برای پژوهشهای دقیق هموار کرده است. [۱۸۷]
عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، ج۱، ص۷۰، (قاهره ۱۹۷۳).
یوزف فاناس هم کتابی درباره محاسبی نوشته (بن ۱۹۶۱) و در آن چند فقره از آدابالنفوس محاسبی را به آلمانی ترجمه کرده است. [۱۸۸]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۱۸، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
[۱۸۹]
حارث محاسبی، کتاب العلم، مقدمه مزالی، ص۴۸، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵.
۷ - فهرست منابع(۱) ابنخلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان. (۲) ابنظفر، انباء نجباء الابناء، چاپ ابراهیم یونس، قاهره (۱۹۹۱). (۳) ابنعربی مالکی، عارضة الاحوذی بشرح صحیح الترمذی، ج۵، (بیروت) : دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع. (۴) محمدعلی ابوریان، اصولالفلسفة الاشراقیة عند شهابالدین السهروردی، قاهره ۱۹۵۹. (۵) ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء و طبقات الاصفیاء، چاپ محمدامین خانجی، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۶) محمدبن علی اشکوری، محبوبالقلوب، مقاله ۱، چاپ ابراهیم دیباجی و حامد صدقی، تهران ۱۳۷۸ش. (۷) عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب اصولالدین، استانبول ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۸) حارث محاسبی، آدابالنفوس، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۹۸۴الف. (۹) حارث محاسبی، البعث و النشور، چاپ محمد عیسی رضوان، بیروت ۱۴۰۶الف. (۱۰) حارث محاسبی، التوهم: رحلةالانسان الی عالمالآخرة، چاپ محمد عثمان خشت، قاهره (۱۹۸۴ب). (۱۱) حارث محاسبی، رسالة المسترشدین، چاپ عبدالفتاح ابوغدّه، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۸. (۱۲) حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی سرور، قاهره. (۱۳) حارث محاسبی، الرعایة لحقوقاللّه، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت. (۱۴) حارث محاسبی، کتاب العلم، چاپ محمد عابد مزالی، الجزایر ۱۹۷۵. (۱۵) حارث محاسبی، کتابالقصد، چاپ شوقیه اینالجیق، در معارف، دوره ۸، ش۲ (مردادـآبان ۱۳۷۰). (۱۶) حارث محاسبی، المکاسب، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۱۷) حارث محاسبی، الوصایا، چاپ عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۰۶ب. (۱۸) خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی. (۱۹) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۲۴۱ـ۲۵۰ه، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۲۰) محمد زکی مبارک، التصوف الاسلامی فی الادب و الاخلاق، مصر ۱۳۵۷/۱۹۳۸. (۲۱) عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶. (۲۲) سمعانی، الانساب. (۲۳) عبدالجبار عبدالرحمان، ذخائر التراث العربی الاسلامی، بصره ۱۴۰۱ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳. (۲۴) عبدالحلیم محمود، استاذالسائرین: الحارثبن اسد المحاسبی، (قاهره ۱۹۷۳). (۲۵) محمدبن محمد غزالی، احیاء علومالدین، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۲۶) علیبن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸، چاپ افست قم ۱۴۰۴. (۲۷) محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مناوی، طبقات الصوفیة: الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، چاپ محمد ادیب جادر، بیروت ۱۹۹۹. (۲۸) جلالالدین محمدبن محمد مولوی، مثنوی معنوی، چاپ رینولد الیننیکلسون، تهران ۱۳۸۲ش. (۲۹) رینولد الین نیکلسون، تصوف اسلامی و رابطه انسان و خدا، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۷۴ش. (۳۰) علیبن عثمان هجویری، کشفالمحجوب، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۸۳ش. (۳۱) جلالالدین همائی، غزالینامه، تهران (۱۳۴۲ش). (۳۲) بروکلمان. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوعبدالله حارثمحاسبی»، شماره۵۶۹۱. ردههای این صفحه : تراجم | علمای اهل سنت | علمای عرفان | علمای قرن سوم | فقهای شیعه | متکلمین شیعه | محدّثین شیعه
|